تفکر استراتژیک داشتن به چه معناست؟ در میان انبوه اندیشههایی که در طول روز از ذهنمان میگذرد کدام یک را میتوان به عنوان یک تفکر استراتژیک قلمداد نمود؟
آیا صرفا این مدیران و تصمیمگیران حوزه تجارت هستند که نیازمند داشتن نگرش استراتژیک در حل مسائل خود هستند؟
در این مقاله تلاش میکنیم که همه سوالات فوق را پاسخ دهیم و دیدی شفاف نسبت به موضوع تفکر استراتژیک برای شما خوانندگان ایجاد نمائیم.
تفکر استراتژیک:
در طول روز به چه چیزهایی فکر میکنید؟ چه چیزی باعث میشود که شما به فکر فرو بروید؟ درست است؛ علل بیشماری وجود دارد که ما را به صورت آگاهانه به فکر میاندازد. اما اگر قرار باشد در این بین تفکراتی که به صورت ناخودآگاه از ذهنمان عبور میکند را هم در نظر بگیریم؛ در این صورت تفکرات عبوری از ذهن انسان در طول یک روز چه تعداد خواهد بود؟ به واقع شمارش آن اصلا کار راحتی نخواهد بود!
حال سوال این است که در میان این ترافیک شکل گرفته از اندیشهها در ذهن انسان کدام تفکرات در زمره “تفکرات استراتژیک” قرار میگیرند؟!
در تعریف تفکر استراتژیک اینگونه گفته میشود؛ فرایندِ فکریِ منطقی و تعمدی که تمرکز آن بر تجزیه و تحلیل متغیرهای حیاتی است. حال این متغیرها میتوانند تضمین کننده حیات یک کسبوکار و یا هدایتکننده یک مسئله مهم در زندگی شخصی یک فرد باشند؛ لذا دید و تفکر استراتژیک داشتن نسبت به مسائل صرفا مربوط به مدیران تجاری نمیشود بلکه میتواند روش پاسخ دهی مناسب برای بسیاری از مسائل زندگی شخصی افراد نیز در نظر گرفته شود.
ثمره این تفکر آگاهانه در راستای پیشبینی دقیق و عمدی فرصتها و تهدیدها آن خواهد بود که مجموعهی شفافی از اهداف و برنامههای تازه شکل خواهد گرفت که اگر بخواهیم فضای تجارتی را در نظر بگیریم میتواند زمینهساز بسیار مطلوبی برای شکوفایی و رشد کسب و کار در محیط رقابتی باشد.
چرا تفکر استراتژیک مهم است؟
بسیار پیش میآید که در رسانههای اجتماعی مختلف میشنویم که سرعت تغییرات در جهان به طرز چشمگیری افزایش یافته است؛ این جمله آنقدر تکرار شده است که دیگر برای برخی معنی چندانی را تداعی نمیکند. بیایید به واقع صحت این جمله را بررسی کنیم؛ دو سالِ گذشته…؛ در آن زمان کسبوکار شما در چه شرایطی بود؟ وضعیت فناوری و اقتصادی جهان به چه صورت بود؟… چه تصاویری از ذهنتان عبور کرد؟ این تنها بخش کوچکی از تغییرات این جهان است که ما از آن با خبر هستیم. واقعیت آن است که چشم انداز رقابتی می تواند به سرعت برای هر سازمانی تغییر کند. روندهای جدید ممکن است به سرعت ظهور کنند و شما را ملزم به استفاده از آنها یا عقبنشینی کنند. به نظر میرسد بر این اساس اهمیت داشتن تفکر استراتژیک نسبت به موضوعات و متغییرها واضح باشد. با گنجاندن تفکر استراتژیک روزمره در روال کار و زندگی خود، در پیشبینی و استفاده از فرصتها مهارت بیشتری خواهید داشت. تفکر استراتژیک در سطح فردی، به شما این امکان را می دهد که سهم بیشتری در نقش خود در نگارش فیلمنامه زندگیتان داشته باشید، و اگر بخواهیم به بعد شغلی آن برای هر فرد نگاه کنیم، برای سازمان خود ضروری تر شوید و ثابت کنید که آماده کنترل منابع بیشتر هستید.
داشتن تفکر استراتژیک در تجارت به چه معناست؟
تفکر استراتژیک همواره همراه افراد است، چه در باب مسائل شخصی و چه در باب حل مسائل مدیریتی. فرایند برنامهریزی استراتژیک یک سازمان را در نظر بگیرید؛ در طول فرآیند برنامه ریزی استراتژیک سالانه یک سازمان، رهبران اغلب دادهها و ایدههای خارجی و داخلی را گردآوری، تجزیه و تحلیل و ترکیب می کنند تا هدف استراتژیک خود را توسعه دهند و یک روایت استراتژیک بسازند. این سند شرکت را برای مدت زمان مشخصی به آینده هدایت میکند. سپس رهبران اقدامات خاصی را انتخاب و برنامهریزی میکنند که این ابتکارات استراتژیک را به انجام برساند. اما شاید این جمله را شنیده باشید که “استراتژیها به محض تولد میمیرند”. چرا؟! چرا مرگ استراتژیها به این سرعت اتفاق میافتد؟ و یا سوالی بهتر؛ چرا با وجود مرگ زودرسی که برای استراتژیها پیشبینی میشود، زمان و سرمایه خود را بابت تنظیم آن صرف کنیم؟! و نهایتا در پاسخ به این پرسشها بار دیگر به این مفهوم میرسیم که؛ “جهان امروز آبستن تغییرات پرشتاب است.” استراتژیها به محض تولد خواهند مرد، در صورتی که قابلیت رشد نداشته باشند! اگر زمان و انرژی تیم خود را صرف تدوین استراتژی میکنید اما در راستای پویایی و چابکی آن (به عبارتی رشد و پرورش همواره آن) گام برندارید، نمیتوانید از به ثمر رسیدن آن (هر چند نسبی) اطمینان حاصل کنید. و اما لازمه تمام این مسیر؛ از تدوین استراتژی تا اجرا، کنترل و نیز پویایی و چابکی آن، داشتن تفکر استراتژیک نسبت به مسائل و متغیرها است.
تفکر استراتژیک در رهبری چیست؟
رهبران کسب و کار و ذینفعان از تفکر استراتژیک و تجزیه و تحلیل استفاده میکنند تا تصمیم بگیرند که چه ترکیب محصولی را ارائه دهند، در چه چشماندازِ رقابتی رقابت کنند (یا در آن رقابت نکنند) و چگونه منابع را به پروژههای مختلف تخصیص دهند، چگونه دیگران را برای دستیابی به اهداف مهم انتخاب کنند و از قرار دادن منابع در معرض خطر بی مورد اجتناب کنند.
مولفه های تفکر استراتژیک در دنیای تجارت چیست؟
در واقع همانطور که زمینههای یک برنامه استراتژیک تجاری را ایجاد میکنید، مولفههای زیر را در زمینه کسبوکار خود تجزیه و تحلیل مینمائید:
- فرصتها و تهدیدهای اقتصادی و تجاری
- امکانپذیر بودن هر یک از ایدهها و ریسکها
- هزینههای اقدامات و گامهای پیشِ رو
- احتمال موفقیت هر یک از تکنیک و تاکتیکهای مدنظر
- شیوههای همسوسازی اهداف با طرح کلی
- و نیز میزان تاثیرگذاری رقبا، تامین کنندگان، مشتریان و جایگزینهای جدید که ممکن است مسیر برنامهی استراتژی را دچار تغییر نمایند
همانطور که در طول فرآیند برنامهریزی موانع را کشف میکنید، به صورت اتوماتیک در حال پردازش بر روی موارد زیر هستید؛
- جمع آوری دادهها و اطلاعات در راستای حل مسئله
- تعریف واضح مشکل از نقطه نظر استراتژیک (تبدیل مشکل به مسئله)
- طوفان فکری جهت بررسی راهحلهای ممکن و انتخاب بهترین گزینه
- تصور چالشهای بیشتر و چگونگی غلبه بر آنها
- چگونگی واگذاری تکالیف بخشهای مختلف این استراتژی به همکاران کلیدی
در واقع شما در حال ایجاد تعادل بین ثبات و انعطافپذیری در برنامه استراتژیک خود هستید، در همین راستا توصیه میکنیم؛
- اطمینان حاصل کنید که شما و تیمتان تصمیماتتان را بر مبنای تحقیقات کامل و به صورت آگاهانه اتخاذ میکنید.
- اهداف و معیارهای همراه را انتخاب کنید.
- اهدافتان را اولویتبندی کنید.
- یک فرآیند تصمیمگیری استاندارد را دنبال کنید.
- در صورت لزوم اجماع ایجاد کنید.
در طول برنامهریزی استراتژیک میبایست ایدهها را با کارکنان خود در میان بگذارید و از آنها بازخورد جمعآوری کنید. سپس از کانالهای مؤثری برای انتقال چشماندازی قانعکننده از طرح تکمیلشده به همه کارمندان استفاده کنید و آنها را بر مشارکتشان در برنامه متمرکز نمائید.
چگونه می توان مهارت های تفکر استراتژیک را بهبود بخشید:
- زمانی را برای تأمل و برنامه ریزی برای آینده، شناسایی روندها، اولویت بندی وظایف و تعیین محل تخصیص منابع اختصاص دهید.
- سوگیریهای خود را کشف کنید تا بتوانید واضحتر در مورد استراتژی فکر کنید.
- برای به دست آوردن اطلاعات با کیفیت، به کارشناسان موضوع و رهبران صاحبنظر در سازمان خود گوش دهید.
- نکته بسیار کارآمد آنکه؛ یاد بگیرید که سؤالات خوبی بپرسید تا گزینهها و برنامههای بهتر را کشف کنید.
- تمام پیامدهای استراتژیها و جهت گیریهای مختلف را بررسی کنید.