برنارد باروخ که با نام «گرگ تنهای وال استریت» معروف است در سن ۳۰ سالگی این جایگاه را در بورس اوراق بهادار نیویورک داشت و در سال ۱۹۱۰ بعنوان معروف ترین متخصص مالی شناخته شد.
آقای باروخ با اینکه در حرفه خود مهارت داشت اما هیچ تصوری از مشکلات سرمایه گذاری موفق در بازار بورس نداشت و می گفت: هدف اصلی بازار بورس این است که تا حد ممکن باید سر بیشترین افراد را کلاه گذاشت. طبق گفته کِن لیتل مؤلف ۱۵ کتاب در مورد سرمایه گذاری و موضوعات مالی شخصی، اگر شما یک سرمایه گذار تنها در بازار بورس باشید، باید بدانید که این سیستم کارت ها را به نفع خود توزیع می کند.
در عین حال صدها هزار نفر وجود دارند که اوراق بهادار شرکتی را در بورس اوراق بهادار بصورت منظم خرید و فروش می کنند و موفق هم هستند. یک نتیجه سودبخش بصورت شانسی بدست نمی آید، بلکه نتیجه کاربرد چندین اصل ساده برگرفته از تجربیات میلیون ها سرمایه گذار در هزاران دوره بازار بورس است.
با اینکه هوش در هر تلاشی یک دارائی به شمار می آید اما یک ضریب هوشی برتر پیش نیازی برای موفقیت در سرمایه گذاری نیست. پیتر لینچ سرمایه گذار معروف اوراق بهادار ماگلان فاند از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۰، ادعا می کرد که همه قدرت فکری کافی برای فعالیت در بازار بورس را دارند: اگر بتوانید ریاضی سال پنجم را پاس کنید می توانید این را هم انجام دهید.
همه دنبال یک راه سریع و آسان برای رسیدن به ثروت و خوشبختی هستند. به نظر می رسد که ماهیت انسان به این شکل باشد که همواره در جستجوی کلید مخفی یا نوعی دانش سری باشد که سریعاً به یک گنج برسد یا در یک قرعه کشی برنده شود.
با اینکه بعضی از افراد بلیط بخت آزمایی یا یک سهام عادی می خرند که در عرض یکسال به چهار برابر یا حتی بیشتر می رسد، اما احتمال این خیلی کم است چون تکیه کردن محض بر شانس، یک استراتژی سرمایه گذاری است که فقط افراد نادان یا بیچاره آنرا دنبال می کنند. ما در جستجو کردن برای موفقیت، اغلب قوی ترین ابزارهایی که در دسترسمان هستند را نادیده می گیریم: زمان و جادوی بهره ترکیبی. سرمایه گذاری منظم، اجتناب از ریسک های مالی غیرضروری، و کار کردن پول تان برای شما در یک دوره چند ساله یا چند دهه ای، راه مطمئنی برای جمع کردن دارائی زیاد است.
در اینجا چند نکته را بیان می کنیم که سرمایه گذاران تازه کار باید از آنها پیروی کنند:
تعیین اهداف بلند مدت
چرا می خواهید در بازار بورس سرمایه گذاری کنید؟ آیا سرمایه خود را ۶ ماه دیگر، یک سال دیگر، پنج سال دیگر یا بیشتر نیاز خواهید داشت؟ آیا می خواهید برای بازنشستگی، برای هزینه های تحصیل تان در آینده، برای خرید یک خانه، یا برای به ارث گذاشتن یک دارائی برای فرزندان خود پس انداز کنید؟
قبل از سرمایه گذاری باید هدف و زمان احتمالی در آینده که به این پول احتیاج پیدا می کنید را بدانید. اگر این پول را چند ماه دیگر دوباره نیاز خواهید داشت، به فکر سرمایه گذاری در جای دیگری باشید؛ بازار بورس بخاطر فراریت خود هیچ تضمین و اطمینانی ندارد که زمانیکه به سرمایه خود نیاز دارید همه آنرا برایتان فراهم سازد.
اگر بدانید که در چه زمانی به چقدر پول نیاز پیدا خواهید کرد، می توانید محاسبه کنید که چه مقدار از پول خود را سرمایه گذاری کنید و چه نوع بازده ای را برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب نیاز خواهید داشت.
بخاطر داشته باشید که رشد سرمایه شما به سه عامل وابسته بستگی دارد:
- مبلغی که سرمایه گذاری می کنید.
- میزان درآمد سالانه خالص سرمایه شما.
- تعداد سالها یا دوره سرمایه گذاری شما.
بهتر است که پس انداز کردن را در اولین فرصت ممکن شروع کنید، تا جاییکه می توانید پس انداز کنید و بالاترین بازده ممکن را مطابق با فلسفه ریسک خود بدست آورید.
توان ریسک پذیری خود را بشناسید
توان ریسک پذیری یک ویژگی روانشناختی است که بر مبنای ژنتیک است اما آموزش، درآمد، و ثروت نیز تأثیر مثبتی بر روی آن دارند (یعنی وقتی این عوامل افزایش می یابند، توان ریسک پذیری هم افزایش می یابد). اما سن تأثیر منفی بر روی آن دارد (یعنی وقتی که فرد مسن تر می شود توان ریسک پذیری او کاهش می یابد). توان ریسک پذیری شما به معنای نحوه نگرش شما نسبت به ریسک کردن و میزان نگرانی در مواقع وجود ریسک است. از لحاظ روانشناختی، توان ریسک پذیری بصورت زیر تعریف می شود:
میزان تصمیم گیری یک فرد برای پذیرش ریسک تجربه کردن مطلوب یک درآمد کمتر در حین دنبال کردن درآمد مطلوب بیشتر.
بعبارت دیگر آیا ۱۰۰ دلار سرمایه گذاری می کنید تا ۱۰۰۰ دلار برنده شوید یا ۱۰۰۰ دلار سرمایه گذاری می کنید که ۱۰۰۰۰ دلار برنده شوید. انسان ها توان ریسک پذیری متفاوتی دارند و هیچ تعادل ثابتی برای آن وجود ندارد.
توان ریسک پذیری تحت تأثیر ریسک نیز قرار می گیرد. بعنوان مثال پرواز کردن با یک هواپیما یا مسافرت با یک ماشین در اوایل دهه ۱۹۰۰ خیلی پرریسک تلقی می شد اما امروزه بخاطر اینکه مسافرت با هواپیما و ماشین رایج تر شده است ریسک آنها کاهش یافته است. برعکس، امروزه اغلب مردم فکر می کنند که مسافرت با اسب خیلی خطرناک است و احتمال دارد از روی اسب پایین بیافتند چون بندرت افراد از اسب استفاده می کنند.
ایده «ادراک» خصوصاً در سرمایه گذاری مهم است. وقتی که شما دانش بیشتری در مورد سرمایه گذاری ها بدست می آورید (بعنوان مثال اینکه سهام چطور خرید و فروش می شوند، این بازار معمولاً چه مقدار فراریت دارد، و اینکه نقدینه کردن یک سرمایه گذاری تا چه حد آسان یا دشوار است) احتمال بیشتری دارد که (در مقایسه با اولین باری که سهام خریداری کردید) سرمایه گذاری در سهام را کم ریسک تر بدانید. در نتیجه نگرانی شما در هنگام سرمایه گذاری کمتر می شود، حتی اگر توان ریسک پذیری شما تغییر نکند، چون ادراک شما از ریسک تکامل یافته است.
شما با شناخت توان ریسک پذیری خود می توانید از سرمایه گذاری هایی که امکان دارد شما را نگران تر کنند اجتناب کنید. بطور کلی شما هرگز نباید دارائیای داشته باشید که باعث شود از شدت نگرانی شب خوابتان نبرد. نگرانی سبب تحریک ترس می شود و ترس هم واکنش های هیجانی (بجای واکنش های منطقی) نسبت به محرک تنش زا را تحریک می کند. در طی دوره های عدم اطمینان مالی، فرد سرمایه گذاری که خونسردی خود را حفظ می کند و از یک فرآیند تصمیم تحلیلی پیروی می کند معمولاً از بقیه جلو می افتد.
کنترل هیجانات خود
بزرگترین مانع بر سر راه بهرهمندی از بازار بورس، عدم توانایی برای کنترل هیجانات فرد و اتخاذ تصمیمات منطقی است. در کوتاه مدت، قیمت های شرکت ها بازتابی از هیجانات ترکیبی کل جامعه سرمایه گذاری می باشد. وقتی که اغلب سرمایه گذاران در مورد یک شرکت نگران هستند احتمال دارد که قیمت سهام آن پایین بیاید؛ وقتی که اغلب آنها حس مثبتی درباره آینده شرکت دارند، احتمالاً قیمت سهام آن افزایش می یابد.
فردی که حس منفی درباره بازار دارد یک «خرس» نامیده می شود اما فردی که حس مثبتی درباره آن دارد یک «گاو نر» نامیده می شود. در طی ساعات بازار، نبرد مداوم بین گاو نرها و خرس ها در قیمت اوراق بهادار منعکس می گردد که همواره در حال تغییر است. این حرکات کوتاه مدت توسط شایعات، حدس ها و امیدها (هیجانات) تحریک می شوند، نه توسط یک تحلیل سیستماتیک از دارائی ها، مدیریت و آینده نگری های شرکت.
قیمت سهام اگر برخلاف توقعات ما تغییر کند سبب ایجاد تنش و ناامنی می شود. آیا باید سهامم را بفروشم تا از ضرر کردن اجتناب کنم؟ آیا باید سهام را نگه دارم به این امید که قیمت آن دوباره بالا برود؟ آیا باید سهام بیشتری بخرم؟
حتی زمانیکه قیمت سهام طبق توقعات تغییر می کند باز هم سوالاتی باقی می ماند: آیا باید اکنون قبل از اینکه قیمت ها کاهش یابد به سود خودم برسم؟ آیا باید سهامم را نگه دارم چون احتمال دارد که قیمت آنها بالاتر برود؟ افکاری مانند این مانند سیل به ذهن شما وارد می شوند، خصوصاً اگر همواره قیمت اوراق بهادار را چک کنید و در نهایت به نقطه ای می رسید که شروع به عمل می کنید. بخاطر اینکه هیجانات محرک اصلی اعمال شما هستند احتمالاً اعمال تان اشتباه خواهد بود.
وقتی که یک سهام را می خرید باید دلیل خوبی برای خرید آن داشته باشید و در صورتیکه دلیل شما معتبر بود باید توقع مناسبی از خرید آن داشته باشید. در عین حال باید تعیین کنید که چه زمانی می خواهید این دارائی سهام خود را تبدیل به نقدینه کنید، خصوصاً اگر مشخص شود که دلیلتان نامعتبر بوده است یا اگر سهام طبق توقع شما واکنش نشان نداده است. بعبارت دیگر قبل از اینکه اوراق بهادار را خریداری کنید یک استراتژی خروج داشته باشید و این استراتژی را بدون هیجانات و احساسات اجرا کنید.
ابتدا مبانی را یاد بگیرید
قبل از اولین سرمایه گذاری خود زمان کافی را به یادگیری مبانی بازار بورس و اوراق بهادار اختصاص دهید. یک مثل قدیمی می گوید: این بازار سهام نیست بلکه بازاری از سهام ها است. شما بر اوراق بهادار فردی تمرکز خواهید کرد نه بر بازار کلی، مگر اینکه یک وجه معامله شده مبادله ای (ETF) را خریداری کنید. زمان هایی وجود دارد که همه سهام ها در مسیر یکسانی حرکت می کنند؛ حتی زمانیکه میانگین آنها ۱۰۰ واحد یا بیشتر کاهش می یابد، قیمت اوراق بهادار بعضی از شرکت ها بالاتر خواهد رفت.
حوزه هایی که قبل از انجام اولین خرید خود باید با آنها آشنا شوید:
– متریک ها و تعاریف مالی: تعاریف متریک هایی مانند نسبت P/E (نسبت بها به درآمد)، سود هر سهم (EPS)، بازده ارزش ویژه (ROE)، و نرخ رشد سالانه ترکیبی (CAGR) را درک کنید. مهم است بدانید که اینها چطور محاسبه می شوند و توانایی مقایسه شرکت های مختلف با استفاده از این متریک ها را داشته باشید.
– روشهای محبوب، و انتخاب و زمان بندی سهام: باید بدانید که تجزیه و تحلیل های بنیادی و فنی چطور انجام می شوند، چه تفاوت هایی با هم دارند، و هر یک از آنها برای چه بخشی از استراتژی بازار بورس مناسب است.
– انواع سفارش بازار بورس: تفاوت بین سفارشات بازار، سفارشات محدود، متوقف سازی سفارشات بازار، متوقف سازی سفارشات محدود، پیگیری توقف سفارشات ضرر کرده، و انواع رایج دیگری که توسط سرمایه گذاران استفاده می شود را یاد بگیرید.
– انواع مختلف حساب های سرمایه گذاری: با اینکه حساب های نقدی رایج ترین نوع هستند اما طبق مقررات حساب های حاشیه ای هم برای انواع معینی از معاملات لازم هستند. شما باید بدانید که حاشیه سود چطور محاسبه می شود و تفاوت بین شرایط لازم حاشیه سود اولیه و حاشیه سود نگهداری را بدانید.
دانش و توان ریسک پذیری با هم مرتبط هستند. همانطور که وارن بافِت گفته است؛
ریسک از این ناشی می گردد که ندانید دارید چکار می کنید.
سرمایه گذاری های متنوع انجام دهید
سرمایه گذاران باتجربه مانند بافِت از تنوع سهام اجتناب می کنند چون مطمئن هستند که تمام تحقیقات لازم برای شناسایی و تعیین کمیت ریسک آنها را انجام داده اند. آنها همچنین اطمینان خاطر دارند که می توانند هر خطر بالقوه ای که جایگاه آنها را به خطر بیاندازد را شناسایی کنند، و قادر خواهند بود که سرمایه گذاری های خود را قبل از یک ضرر بزرگ تبدیل نقدینه کنند. اندرو کارنِگی گفته است که امن ترین استراتژی سرمایه گذاری این است که تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد بگذارید (یعنی فقط در یک جا سرمایه گذاری کنید) و سپس از آن سبد مراقبت کنید. البته شما نباید به اشتباه فکر کنید که مانند بافِت یا کارنگی هستند، خصوصاً اگر در سالهای اول سرمایه گذاری هستید و تجربه کافی ندارید.
یک راه محبوب برای مدیریت ریسک، متنوع ساختن شرایط سرمایهگذاریست. سرمایه گذاران محتاط سهامی را از شرکت های مختلف در صنایع مختلف و بعضی اوقات در کشورهای مختلف خریداری می کنند، با این تصور که یک رویداد بد بر تمام دارائی های سهام آنها تأثیر نمی گذارد یا اینکه درجه تأثیرگذاری آن متفاوت خواهد بود.
تصور کنید که در پنج شرکت مختلف سهام دارید که توقع دارید سود هر یک از آنها همواره افزایش یابد. متأسفانه شرایط تغییر می کند. در پایان سال ممکن است دو شرکتA) و( B داشته باشید که عملکرد خوبی داشته اند و بنابراین سهام هر یک از آنها ۲۵ درصد افزایش پیدا کرده است. سهام دو شرکت دیگرC) و( Dدر یک صنعت دیگر هر کدام ۱۰ درصد افزایش یافته اند و دارائی های شرکت پنجم (E) نقد شده است تا هزینه خرید یک خانه شود.
تنوع به شما اجازه می دهد تا از ضرر سرمایه گذاری کلی خود (۲۰ درصد اوراق بهادار) توسط کسب ۱۰ درصد در دو مورد از بهترین شرکت ها (۲۵% × ۴۰%) و ۴ درصد در دو شرکت باقیمانده (۱۰% × ۴۰%) بهبود یابید. حتی با اینکه ارزش کلی اوراق بهادار شما ۶ درصد (۲۰% ضرر منهای ۱۴% سود) کاهش یافته است اما بهتر از این است که فقط در شرکت E سرمایه گذاری می کردید.
اجتناب از اعمال نفوذ
اعمال نفوذ به معنای استفاد از یک پول قرض گرفته شده برای اجرای استراتژی بازار سهام خود است. در یک حساب حاشیه ای، بانک ها و شرکت های دلالی می توانند به شما پول قرض دهند تا سهام بخرید که معمولاً ۵۰ درصد ارزش خرید است. بعبارت دیگر اگر می خواستید که ۱۰۰ سهم از یک سهام با قیمت ۱۰۰ دلار بخرید (که کلاً ۱۰,۰۰۰ دلار می شود)، شرکت دلالی شما می تواند ۵,۰۰۰ دلار به شما قرض دهد تا خرید خود را تکمیل کنید.
استفاده از پول قرض گرفته شده سبب اعمال نفوذ یا مبالغه در نتیجه جهش قیمت می گردد. فرض کنید که هر سهم به ۲۰۰ دلار برسد و شما آنرا بفروشید. اگر صرفاً از پول خودتان استفاده کرده بودید بازده شما ۱۰۰ درصد سرمایه گذاری تان بود [($۲۰,۰۰۰-$۱۰,۰۰۰۰/$۱۰,۰۰۰]. اگر ۵,۰۰۰ دلار برای خرید سهام قرض گرفته باشید و هر سهم را ۲۰۰ دلار فروخته باشید بعد از بازپرداخت ۵,۰۰۰ دلار قرض خود و بجز سودی که باید به شرکت دلال پرداخت کنید، بازده شما ۳۰۰ درصد خواهد بود [($۲۰,۰۰۰-$۵,۰۰۰)/$۵,۰۰۰].
وقتی که قیمت سهام افزایش می یابد خیلی خوب است اما باید عکس این را هم در نظر بگیرید. فرض کنید که سهام به ۵۰ دلار در هر سهم کاهش می یابد (بجای اینکه به ۲۰۰ دلار افزایش یابد). ضرر شما ۱۰۰ درصد سرمایه گذاری اولیه تان به اضافه هزینه سودی که به شرکت دلال می پردازید خواهد بود [($۵,۰۰۰-$۵,۰۰۰)/$۵,۰۰۰].
اعمال نفوذ یک ابزار است و به خودی خود نه خوب است و نه بد. با اینحال بعد از اینکه تجربه کافی بدست آوردید و به توانایی های تصمیم گیری خود اطمینان پیدا کردید، اعمال نفوذ بهترین ابزار خواهد بود.
افکار نهایی
از لحاظ تاریخی، سرمایه گذاری های دارائی خالص در مقایسه با انواع دیگر سرمایه گذاری بازده بیشتری داشته اند و همچنین به آسانی نقد می شوند، کاملاً قابل رؤیت هستند و قوانین فعالی برای اطمینان از یک «میدان بازی» سطح بندی شده برای همه دارند. سرمایه گذاری در بازار بورس فرصت عالی برای ایجاد ارزش دارائی بزرگ برای افرادی است که مایل هستند بصورت منظم پس انداز کنند، سرمایه گذاری های ضروری بر روی زمان و انرژی خود انجام دهند تا تجربه کسب کنند، ریسک خود را بصورت مناسب مدیریت کنند، و صبور باشند. سرمایه گذاری در بازار بورس همچنین امکان عملی کردن جادوی ترکیب را فراهم می سازد. هر چه کار سرمایه گذاری را در سن پایین تری شروع کنید، نتایج نهایی بهتری بدست خواهید آورد – فقط بخاطر داشته باشید که ابتدا کمی پیاده روی کنید و سپس شروع به دویدن کنید (عجله نکنید).
شما چه نکات دیگری را می توانید برای موفقیت در سرمایه گذاری در بازار بورس پیشنهاد کنید؟