همانطور که میدانید در اطراف همه ما انسانها سیستمهای زیادی وجود دارد، به عنوان مثال نزدیکترین سیستمی که در نزدیکی ما وجود دارد خانوادهمان میباشد و در مرحله بعدی جامعهای که در آن زندگی میکنیم. جامعه نیز بخشی از یک سیستم بزرگتر (شهر) است. اگر این موضوع را درک کنیم که دنیا به عنوان مجموعهای از سیستمهاست و ما نیز نقش کوچکی در این سیستم داریم میتوانیم بهتر این موضوع را درک کنیم.
اما اطلاع از این مطلب بسیار مهم است که استفاده از تفکر سیستمی در دنیای امروز، روابط کاری و زندگی هرگز به معنای برنده شدن در یک رقابت نیست. در واقع تفکر سیستمی به افراد کمک میکند تا با در نظر گرفتن دیدگاههای مختلف، آنها را به بهترین شکل گرد هم آورده و به کمک آنان به حل مشکلات مختلف بپردازند.
تفکر سیستمی نیز یک ابزار تشخیصی است. همانطور که در زمینه پزشکی، درمان موثر به دنبال تشخیص کامل است. از این رو، تفکر سیستمی، رویکردی منضبط برای بررسی کاملتر و دقیقتر مسائل قبل از اقدام است. این به ما امکان میدهد قبل از نتیجهگیری سریع، سؤالات بهتری از خودمان بپرسیم. در ادامه به بررسی بیشتر این موضوع میپردازیم، پس با ما همراه باشید.
تفکر سیستمی چیست؟
تفکر سیستمی یک رویکرد جامع به تجزیه و تحلیل مسائل است که تمرکز آن بر نحوه ارتباط بین اجزای تشکیل دهنده یک سیستم و نحوه عملکرد سیستمها در طول زمان است. رویکرد تفکر سیستمی در تضاد با تحلیل سنتی است که سیستمها را با تجزیه آنها به عناصر جداگانه خود مورد مطالعه قرار میدهد.
تفکر سیستمی را میتوان در هر زمینه و رشتهای از تحقیقات مورد استفاده قرار داد و در مطالعه سیستمهای پزشکی، محیطی، سیاسی، اقتصادی، منابع انسانی و آموزشی و بسیاری دیگر کاربرد دارد.
تفکر سیستمی شامل حرکت از مشاهده وقایع یا دادهها، رسیدن به شناسایی الگوهای رفتاری در طول زمان و نمایان کردن ساختارهای زیربنایی است که آن رویدادها و الگوها را هدایت میکنند. با درک و تغییر ساختارهایی که به خوبی به ما خدمت رسانی نمیکنند (از جمله مدلهای ذهنی و ادراکات ما)، میتوانیم انتخابهای موجود را گسترش دهیم و راهحلهای رضایتبخشتر و طولانی مدتی برای مشکلات مزمن خودمان ایجاد کنیم.
به طور کلی، دیدگاه تفکر سیستمی مستلزم کنجکاوی، وضوح، شفقت، انتخاب و شجاعت است. این دیدگاه شامل تمایل به مشاهده کاملتر یک موقعیت، تشخیص اینکه ما به هم مرتبط هستیم، اذعان به اینکه اغلب مداخلات متعددی برای یک مشکل وجود دارد، و حمایت از مداخلاتی که ممکن است محبوب نباشند، است.
چرا از تفکر سیستمی استفاده کنیم؟
تفکر سیستمی با گسترش تفکر ما و کمک به بیان مشکلات به روش های جدید و متفاوت، دامنه انتخاب های موجود برای حل یک مشکلمان را گسترش میدهد. در عین حال، اصول تفکر سیستمی ما را آگاه میکند که هیچ راه حل کاملی وجود ندارد. انتخابهایی که ما انجام می دهیم بر سایر بخشهای سیستم تأثیر خواهد گذاشت. با پیشبینی تأثیر هر معامله، میتوانیم شدت آن را به حداقل برسانیم یا حتی از آن به نفع خود استفاده کنیم. بنابراین تفکر سیستمی به ما امکان میدهد تا انتخابهای آگاهانهای داشته باشیم.
تفکر سیستمی همچنین برای گفتن داستانهای واقعی و قانع کنندهای که نحوه عملکرد یک سیستم را توصیف میکند، ارزشمند است.
چه زمانی باید از تفکر سیستمی استفاده کنیم؟
مشکلاتی که برای مداخله تفکر سیستمی مناسباند دارای ویژگیهای زیر هستند:
- موضوعات مهمی هستند.
- به صورت مشکل مزمن، (نه یک رویداد یک باره) درآمدهاند.
- مشکل آشنا با سابقهای شناخته شده هستند.
- تلاش در حل آن مشکل ناموفق بوده است.
روش شناسی تفکر سیستمی
تفکر سیستمی از شبیه سازی کامپیوتری و انواع نمودارها برای مدل سازی، نشان دادن و پیشبینی رفتار سیستم استفاده میکند. از جمله ابزارهای تفکر سیستمی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- نمودار رفتار در طول زمان (BOT) که عملکرد یک یا چند متغیر را در یک دوره زمانی مشخص نشان میدهد.
- نمودار حلقه علّی (CLD)، که روابط بین عناصر سیستم را نشان میدهد.
- شبیه ساز پرواز مدیریت که از یک برنامه تعاملی برای شبیه سازی اثرات تصمیمات مدیریتی استفاده میکند.
- مدل شبیه سازی که تعامل عناصر سیستم را در طول زمان شبیه سازی میکند.
چگونه از تفکر سیستمی استفاده کنیم؟
به گفته براون، تفکر سیستمی ابزاری عالی برای یادآوری این است که همیشه باید تصویر بزرگتری از مسئله را در نظر بگیریم. در حالی که دیدن نحوه جدا کردن چیزها آسان است، اما درک اینکه چگونه بخشهای جداگانه برای ایجاد تصویر بزرگ با هم تعامل دارند، میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد.
قبل از اینکه به تنهایی یا با یک تیم برای طراحی یک پروژه، ایجاد تغییر یا حل یک مشکل گرد هم آیید، سیستم های مختلفی را در نظر بگیرید که ایدههای شما میتواند بر آن تأثیر بگذارد.
براون میگوید: «بهکارگیری طرز تفکر سیستمی میتواند به شفافیت همه عوامل مختلف تأثیرگذار بر نتایج کمک کند.» این نوع تفکر همچنین به شما کمک میکند تا زمینههای مشکل بالقوه را شناسایی کرده و دیدگاههای چند جانبهای را در اختیار شما قرار دهد.
از کجا باید شروع کنیم؟
هنگامی که شروع به پردازش یک موضوع میکنید، از سرزنش کردن خودداری کنید (که نقطه معمولی برای شروع بحث تیم ها است!). درعوض، روی مواردی تمرکز کنید که به نظر میرسد افراد از آنها غافل میشوند و سعی کنید کنجکاوی گروه را در مورد مشکل مورد بحث برانگیزید. برای متمرکز کردن مکالمه، بپرسید: «این مشکل چیست که ما نمیفهمیم؟»
علاوه بر این، برای دریافت داستان کامل، بر چارچوب کوه یخ تأکید کنید. از گروه بخواهید مشکل را از این سه زاویه توصیف کنند: رویدادها، الگوها و ساختار.
در نهایت، ما اغلب تصور میکنیم که همه تصویر یکسانی از گذشته دارند یا اطلاعات یکسانی را میدانند. بنابراین مهم است که دیدگاههای متفاوتی به دست آوریم تا مطمئن شویم که همه دیدگاهها نشان داده میشوند و راهحلها توسط افرادی که نیاز به اجرای آنها دارند پذیرفته میشوند.
هنگام بررسی یک مشکل، افراد از بخشها یا حوزههای عملکردی مختلف را درگیر کنید. ممکن است تعجب کنید وقتی که متوجه شوید مدلهای ذهنی آنها چقدر با شما متفاوت است.
چگونه از ابزارهای تفکر سیستمی استفاده میکنیم؟
برای شروع از موضوعات کوچک و ساده شروع کنید. در صورت لزوم عناصر بیشتری به داستان اضافه کنید. داستان را به صورت قسمتی و سریالی نشان دهید. تعداد عناصر در یک حلقه باید بر اساس نیازهای داستان و افراد تعیین شود. یک توصیف ساده ممکن است برای تحریک گفتگو و ارائه راه جدیدی برای دیدن یک مشکل کافی باشد. در موقعیتهای دیگر، ممکن است به حلقههای بیشتری نیاز داشته باشید تا روابط علّیای را که ظاهر میکنید، توضیح دهید.
همچنین به خاطر داشته باشید که مردم اغلب فکر میکنند که یک نمودار باید همه متغیرهای ممکن را از یک داستان در خود جای دهد. این لزوما درست نیست. در برخی موارد، عناصر خارجی وجود دارند که تغییر نمیکنند، به کندی تغییر میکنند، یا تغییرات آنها به مشکل مورد نظر بیربط است. میتوانید با گنجاندن چنین جزئیاتی، بهویژه مواردی که کنترل کمی روی آنها دارید یا اصلاً کنترل آنها را ندارید، بیجهت مسائل را پیچیده کنید که این اصلا خوب نیست! برخی از مؤثرترین حلقهها، ارتباطات یا روابط بین بخشهایی از سازمان یا سیستم را نشان میدهند که ممکن است گروه قبلاً متوجه آنها نشده باشد.
و در آخر، نگران «درست» بودن یک حلقه نباشید. در عوض، از خود بپرسید که آیا این حلقه به طور دقیق داستانی را که گروه شما سعی دارد به تصویر بکشد منعکس می کند یا خیر. حلقه ها توصیف کوتاهی از آنچه ما به عنوان واقعیت فعلی درک میکنیم هستند. اگر آنها این دیدگاه را منعکس کنند، به اندازه کافی “درست” هستند.
سخن پایانی
در این مقاله به بررسی موضوع تفکر سیستمی و ابعاد مختلف آن پرداختیم، اینکه تفکر سیستمی چیست؟ لزوم استفاده از آن در چه مواقعی است؟ چگونه باید از تفکر سیستمی استفاده کرد و … شاید در نگاه اول دانستن این موضوعات و استفاده از آنها کار آسانی به نظر آید اما در دنیای مدرن امروزی با وجود به روزرسانیهای دائمی در روشهای مدیریت کسب و کار نیاز به یک منبع جامع و کامل است تا ما را به درستی راهنمایی کند. شاید بتوان گفت یکی از مطمئنترین راهها و بهترین آنان شرکت در دورهMBA و DBA دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران است. بهترین دوره mba در کنار بهترین اساتید و همچنین پس از آن شرکت در دوره dba این امکان را به شما میدهد تا بتوانید علاوه بر افزایش سطح اطلاعات و دانش خود، دایره دوستان و همکاران خود را نیز بیشتر کرده و به شبکهسازی هدفمندی دست پیدا کنید.