مدیریت مالی شرکت و همچنین مدیریت ریسک و سرمایهگذاری، بخش جداییناپذیر هر سازمان و هر کسبوکاری میباشد. پس چنانچه شما صاحب کسب و کاری هستید و یا در بخش مالی یک سازمان فعالیت میکنید، پیشنهاد میکنیم مطالعه این مقاله و تماشای بخشی از برنامه راهکار که توسط مرکز آموزشهای کاربردی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران فراهم شده است را از دست ندهید.
در این مقاله شما با جایگاه و نقش مدیریت مالی شرکت آشنا میشوید و با مطالعه این بخش، وظایف مدیران مالی، تفاوت حسابداری و مدیریت مالی و نحوه گزارشگری مالی در سازمان را بهتر درک خواهید کرد.
مقدمه
در گذشتههای نهچندان دور، جایگاه مدیر مالی با جایگاه حسابدار در سازمانها تفاوتی نداشت و این موضوع نشأتگرفته از تفکرات سنتی و قدیمی در حوزه مدیریت مالی بود؛ اما امروزه در بخش مدیریت مالی شرکتها، دو وظیفه حسابداری و مدیریت مالی از یکدیگر جدا شده است و هر یک از آنها در ابعاد متفاوتی برای تحقق اهداف سازمان تلاش میکنند.
به طور کلی وظیفه حسابداری در سازمان، تولید اطلاعات مالی و تبدیل دادههای خام به اطلاعات مفید است که مدیریت مالی سازمان به کمک این اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها اقدام به آیندهنگری و انجام وظایف مربوط به خود مینماید. نکته کلیدی در این زمینه این است که چک لیستهای مهم در ارتباط با تغییرات، بهبود، یا ضعف مدیریتی از حوزه مالی قابل استخراج میباشد. مدیریت مالی به عنوان یکی از گرایشهای دوره MBA، آموزش سرفصلهای مدیریت ریسک و سرمایهگذاری و اصول مدیریت مالی شرکت و تجزیه و تحلیل رویدادها و نسبتهای مالی را در دستور کار خود قرار داده است.
نقش مدیریت مالی در سازمان چیست؟
مدیر مالی در سازمان، وظیفه دارد استراتژیها و گزارشهای مالی را برای بهبود سلامت مالی شرکت و دستیابی به اهداف بلندمدت خود ایجاد نماید. جایگاه مدیریت مالی جهت کمک به حفظ پایداری شرکت از نقطهنظر مالی و انجام سرمایهگذاریهای هوشمندانه، عموماً با مدیریت سازمان ارتباطی مستمر دارد. مدیر مالی همچنین جهت تعیین منافع احتمالی تصمیمات و سرمایهگذاریها، روندهای فعلی بازار و فرصتهای مالی بالقوه را تجزیه و تحلیل میکند و مسئول تحقیق و بررسی درباره الزامات قانونی مدیریت مالی شرکت میباشد. همچنین از سازگاری شرکت با این الزامات اطمینان حاصل مینماید.
وظایف اصلی مدیران مالی، شامل تهیه گزارشهای فعالیت سازمان، پیشبینیهای مالی و تدوین استراتژیهایی جهت حفظ یا کاهش هزینههای شرکت است. آنها به طور مستمر بر گزارشهای مالی بدست آمده از بخش حسابداری شرکت نظارت میکنند تا راهی برای حفظ یا کاهش هزینههای شرکت بیابند.
تفاوت حسابداری و مدیریت مالی
- حسابدار معمولاً گذشتهنگر است و رویدادهای مالی را ثبت مینماید، اما مدیریت مالی شرکت، آیندهنگر است و با اطلاعاتی که از صورتهای مالی بدست میآورد، مدیریت شرکت را نسبت به آنها آگاه مینماید.
- حسابداری به نسبت مدیریت مالی نیاز کمتری به استفاده از علم و دانش آکادمیک دارد، در واقع میتوان گفت حسابداری نوعی مهارت و فن محسوب میشود اما مدیریت مالی نیاز به آموزش و تخصص دارد.
- کار حسابداری محدود به گزارشگری مالی و ارائه اطلاعات به موقع و به روز است. اما وظیفه مدیر مالی، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، به منظور برنامهریزی برای آینده میباشد.
اهداف سازمانی از دید مدیریت مالی
هدف کلی هر سازمانی، توسعه عملکرد و گسترش شرکت میباشد و این هدف از دید مدیریت مالی شرکت
به معنای به حداکثر رساندن ثروت سهامداران و خلق بیشترین ارزش است. اساساً اهداف مدیریت مالی در امتداد اهداف سایر بخشهای سازمان حرکت میکند و تضادی با آنها ندارد.
با توجه به تاریخچه مدیریت مالی از گذشته تا به امروز، سه دیدگاه کلی وجود داشته است که به شکل مستمر دچار پیشرفت و تقویت شده است.
- دیدگاه سنتی؛ با هدف حداکثرسازی سود شرکت:
به این معنا که با توجه به رابطهی سود (سود=هزینه-درآمد) بتوان این مقدار را به حداکثر رساند.
- دیدگاه مدرن؛ با هدف حداکثرسازی ثروت سهامداران:
تفاوت سود با ثروت بر این است که، هدف شرکت کسب سود است اما با این تفاوت که تمامی سود نباید میان سهامداران توزیع شود، بلکه باید بخشی از سود نقدی در خود شرکت سرمایهگذاری شود تا منجر به رشد شرکت و افزایش ثروت شود.
- یکی از تفاوتهای این دیدگاه با دیدگاه مدرن، این است که ثروت، دارای بعد شخصی است و در نهایت به سهامداران شرکت تعلق میگیرد، اما بحث خلق ارزش، با درگیر کردن مسئولیت اجتماعی در وظایف سازمانی، با هدف خلق و ارائه ارزش هرچه بیشتر به آحاد جامعه و مشتریان، منجر به افزایش ثروت سهامداران و توسعه و رشد شرکت هم خواهد شد و این هدف ابعاد اجتماعی اهداف سازمانی را هم تا حد زیادی درنظر میگیرد.
گزارشگری مالی
صورتهای مالی برای تجزیه و تحلیل مالی مورد استفاده قرار میگیرند و مدیریت مالی شرکت برای تحلیل آنها، میبایست به هر یک از این سه گزارش به طور ویژه توجه نمود، چراکه هر یک در جای خود بسیار با اهمیت است.
- ترازنامه (صورت وضعیت): تهیه و تنظیم و بررسی ترازنامه شرکت بدین منظور انجام میشود که منابع و مصارف سرمایه مشخص شود، به عبارت دیگر با بررسی ترازنامه میتوان دریافت که شرکت چه داراییهایی دارد و چگونه منابع مالی مورد نیاز آن را تأمین کرده است.
- صورت جریان وجوه نقد: صورت جریان وجوه نقد بیان میکند که چه مقدار از سود حاصل شده شرکت، به صورت وجوه نقد موجود است. اطلاعات بدست آمده از صورت جریان وجوه نقدی در بسیاری از تصمیمگیریهای مالی مهم است و این اطلاعات تنها از صورت جریان وجوه نقد استخراج میشود.
- صورت سود و زیان (صورت عملکرد): در صورت عملکرد، که در دوره های زمانی مشخص تهیه میشود، درآمدها و هزینههای حاصل شده شرکت ثبت و در نهایت سود ناویژه، سود خالص، سود تقسیمی و سود انباشته شناسایی میشود.
شاخصههای سود باکیفیت از دیدگاه مدیریت مالی شرکت
سود با کیفیت، سودی است که می تواند برای مدتها تکرار شود و ادامه یابد. به عبارت دیگر، سود باکیفیت شامل اقلام یکباره درآمدی نیست که سهامداران نتوانند به طور منطقی انتظار کسب آن در سال بعد را داشته باشند. به طور کلی چند شاخصه برای سود باکیفیت ذکر میکنند:
- قابلیت نقد شدن: به طور کلی هر چقدر نقدینگی شرکت بیشتر باشد، شرکت در پرداخت بهموقع بدهیها، کمتر دچار مشکل میشود.
- پایداری : سود شرکت باید از منابع پایدار و بلندمدت حاصل شود.
- قابلیت پیشبینی: سود شرکت میبایست قابل پیشبینی باشد تا بتوان بر اساس آن، برای استفاده از منابع در اختیار شرکت برنامهریزی بلندمدت انجام داد.
نتیجه
به طور کلی امور حسابداری سازمان با بخش مدیریت مالی گره خورده است و سازمانهایی که ارتباط درست و تأثیرگذاری میان این دو بخش برقرار نمایند، میتوانند با تجزیه و تحلیل رویدادهای مالی به درک درستی از وضعیت کنونی سازمان برسند و برای آینده سازمان برنامهریزی نمایند.